-
دنیا
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:14
-
فریب!
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:13
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی به این فکر نباش که چقدر ساده و نادان است به این فکر کن که چقدر به تو اعتماد داشته پس در حقیقت تو باخته ای
-
خار و گل
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:12
خار خندید و به گل گفت سلام و جوابی نشنید خار رنجید ولی هیچ نگفت ساعتی چند گذشت گل چه زیبا شده بود دست بی رحمی نزدیک امد گل سراسیمه ز وحشت افسرد لیک ان خار در ان دست خزید و گل از مرگ رهید صبح فردا که رسید خار با شبنمی از خواب پرید گل صمیمانه به او گفت سلام گل اگر خار نداشت دل اگر بی غم بود اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ...
-
دلتنگم....
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:11
دلتنگم برای کسی که آن سوی شهرهاست و نمی دانم می داند یا نمی داند هنوز هم بهانه ی تپیدن قلبم، اوست!
-
محبوب من
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:10
محبوب من! چگونه است که شما می توانید بی من زندگی کنید اما من قادر نیستم بی شما زندگی کنم؟
-
عشق
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:10
عشق اگر عشق باشد پایش که برسد جان هم باید در راهش داد چه برسد غرور که مفت هم نمی ارزد…!
-
لبخند بزنید!
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:08
-
حرمت
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:07
آدم های کمی هستند که می دانند، تنهایی ِ یک نفر حرمت دارد. همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند و بپرند وسط تنهایی آن فرد..! چون خوب می دانند که اگر آمدند، باید بمانند؛ تا آخرش باید بمانند؛ آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد. و گرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی، تنهایی را هزار برابر می کنند .
-
فدای سرت
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:05
فدای سرت اگر آنچه میخواستی نشد . اگر چرخ دنیا با چرخ تو نمیچرخد . تو چایت را بنوش . روی ایوان خانه مادربزرگت بنشین و با او گپ بزن. میتوانی غرور را کنار بگذاری و عشق زندگیت را به یک شام دونفره دعوت کنی. برای پرنده ها دانه بریزی و بعد، از دیدن نوک زدن آنها به دانه های گندم لذت ببری. میشود دقایقی را برای مادرت کنار...
-
قشنگ زندگی کنیم
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:04
می شود با پنجره ها حرف زد …. می شود با یک نارنجی تند یا سبز یا آبی آسمانی لبخند را در نگاه خسته پنجره ها نقاشی کرد …. قشنگ زندگی کنیم … سید حسین دریانی
-
معشوق
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:03
-
زیبایی
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:02
دیگر آب از سرم گذشته است آهسته تر قدم بردار دیرتر بیا… بگذار آنقدرها از این عطشِ دیدارِ دوباره ات لبریز شوم که با آمدنت حتی یک عمر نوشیدنِ زیباییت هم سیرابم نکند
-
زندگی
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:00
-
شب کوچک من
جمعه 23 اردیبهشت 1401 01:00
در شب کوچک من؛ دلهره ویرانیست گوش کن وزشِ ظلمت را می شنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم…
-
حق الناس
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:58
حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است دلی که باید بدست می آوردیم و نیاوردیم دلےرا که شکستیم و رهاکردیم دلهای غمگینی که بی تفاوت از کنارشان گذشتیم خدا از هرچه بگذرد ازحق الناس نمی گذرد
-
نبودی...
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:57
چقـدر بغـض کردمـ کنـارم نبـودی هـزار بـار دلـم خواسـت ببـاره تـو نبـودی نبـودی ببـینـی چقـدر سـوت و کـورم چقـدر بـی قـرارم چقـدر بـی عبـورم
-
شکر گزارم
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:51
ﺍﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ، ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ! ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ… ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ! ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ...
-
نیکی را بکار!
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:49
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی، باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای … “پس نیکی را بکار، بالای هر زمینی… و زیر هر آسمانی…. برای هر کسی… “ تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!! که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند … اثر زیبا باقی می ماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد
-
حال دل
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:48
حال دلت که خوب باشد همه دنیا به نظرت زیباست حال دلت که خوب باشد حتی میشوی همبازی بچه ها و چقدر لذت دارد که آدم حال دلش خوب باشد حال دلتان همیشه خوب…
-
دل دانا
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:47
هر راز که اندر دل دانا باشد باید که نهفته تر ز عنقا باشد کاندر صدف از نهفتگی گردد در آن قطره که راز دل دریا باشد خیام
-
زندگی
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:45
زندگی رودخانه ایست که مدام به سمت آینده در جریان است. هیچ قطره ای از آن دو بار از زیر یک پل رد نمیشود. برخیز و به سمت پیروزی حرکت کن.
-
سکوت نکن
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:43
سکوت نکن … زمزمه کن گاهی ! قدم بزن در کوچه های زندگی … و گاهی آرام پرواز کن … این آبی بیکران مال تو نباشد … مال کیست ؟
-
شکست
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:41
اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی. اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری. اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی. امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری! خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !
-
ای نور دل
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:40
ای نور دل و دیده و جانم! چونی؟ وی آرزوی هر دو جهانم! چونی؟ من بی لب لعل تو چنانم که مپرس تو بی رخ زرد من، ندانم چونی؟ تو سرنوشت منی از تو من کجا بگریزم کجا رها شوم از این طلسم تا بگریزم به جز تو نیست هر آن کس که دوست داشته بودم اگر هر آینه سوی گذشتهها بگریزم به هر کجا که روم آسمان من این است سیاه مثل دو چشم تو، پس...
-
نثار کن
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:38
نثار کن خودت را با آن که مغروری، نثار کن هرچه که داری! جوانی، مهمانی گریز پاست و تا چشم باز کنی رفته است. نثار کن خود را به کودک بی نوایی که جلودار عشقش نمی شوی سرشارش کن، آنگاه خود مالک خود خواهی بود. هِرمان هِسِه
-
ای عشق...
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:36
ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست من اندوه خویش را ندانم این گریهی بیبهانه از توست من میگذرم خموش و گمنام آوازهی جاودانه از توست چون سایه مرا ز خاک برگیر کاینجا سرو آستانه از توست هوشنگ ابتهاج
-
عشق و قلب
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:34
در دنیای عشق هیچ چیز مهم تر از تو نیست پس تو راحت باش جانم برای من قهر و آشتی فرقی ندارد من حافظه کوتاه مدتم خراب شده است و هر روز که از خواب بیدار می شوم تا همانجا یادم است که گفتی دوستت دارم
-
کاش....
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:31
کاش می شد عشق را آغاز کرد با هزاران گل یاس آن را ناز کرد کاش می شد شیشه غم را شکست دل به دست آورد نه این که دل شکست
-
سخن
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:29
-
صدای...
جمعه 23 اردیبهشت 1401 00:24
صدای قلب نیست صدای پای توست که شب ها در سینه ام می دوی کافی ست کمی خسته شوی کافی ست بایستی. گروس عبدالملکیان